رویکرد ایجابی به نگاه معرفتی عطار در داستان شیخ صنعان
مهدی محمدی
دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه هنر شیراز
چکیده
داستان شیخ صنعان حکایتی رمزی است که عطار در منطق الطیر با نگاهی معرفتی به آن و پردازش صحنه های مختلف داستان به دنبال برجسته نمودن فرهنگ معرفتی برای سالکان نوسفر در این راه روشن و نورانی است؛ از همین رو، با طرح داستان و پردازش شخصیت های اصلی و فرعی در این داستان، به گونه ای تعلیق های داستانی را جذاب نموده تا با ایجاد حس همذات پنداری، خواننده را با انگیزه، در پرده های مختلف داستان، از نقطه شروع تا پایان داستان، با اندیشه خود همراه کند. یکی از موضوعات مهم و محوری در این پژوهش، داشتن رویکردی ایجابی، خاکستری و دو سویه به شخصیت های این داستان است؛ برای نمونه، شیخ صنعان به عنوان شخصیت اصلی داستان، نمادی از انسان پاک است که از مرتبه لاهوتی، به دلیل تعلق خاطر به معشوق ترسایی، به مرتبه ناسوتی سقوط می کند و در مرتبه خاکی، گرفتار دام تعلقات نفسانی می شود؛ به هر گناهی دست می زند و به همه چیز آلوده می شود؛ به گونه ای که گوهر آسمانی و انسانی خویش را فراموش می کند و با آلودگی های زمینی انس می گیرد؛ اما این وضعیت، با دعا و نیایش مریدان این پیر، ماندگار نمی شود و با مدد غیبی از این اسارت نجات پیدا می کند و به خویشتن خویش در وادی حقیقت باز می گردد. عطار در طرح این داستان، به صورت محوری به دنبال برجسته نمودن فرهنگ معرفتی و روشن نمودن جایگاه پیر، سلوک حقیقی و واقعی، تبعیت و تسلیم محض سالک از پیر است. از نگاه عطار در صورت تبعیت نکردن سالک از خضر راه، بدون شک، سالک، در این راه، آسیب های فراوانی خواهد دید. عطار چنین وضعیتی را مؤید نداشتن درک صحیح از فرهنگ معرفتی می داند. آن چه از نگاه عطار در فرهنگ معرفتی و سلوک الی الله، برای سالکان این راه حقیقی، پس از داشتن خضر راه مهم و حیاتی است، پیوستگی در دعا، ذکر، توجه و توسل به ساحت ربوبی است که در حقیقت، در چنین فضایی، تبدیل و تبدل از ظلمت به نورانیت صورت می گیرد؛ در غیر این صورت، حیرانی و سرگشتگی، پیوسته برجا خواهد بود.